تصمیم گرفتیم یک بخش «تحلیل فاندامنتال بازارهای جهانی» به تریدربلاگ اضافه کنیم. در هر پست این بخش یکی از مفاهیم، نمونه ها، کاربردهای این حوزه را برای شما ارائه میکنیم. سعی میکنیم مطالبی را منتشر کنیم که ممکن است کمتر شنیده باشید و هر جایی پیدا نشود. برای دیدن فهرست مطالب «تحلیل فاندامنتال بازارهای جهانی» به این صفحه سر بزنید.
اقتصاد کلان از کجا شروع شد؟
معمولاً گفته می شود آدام اسمیت پدر علم اقتصاد و به خصوص اقتصاد بازار آزاد است. او در کتاب ثروت ملل به رفتار اقتصادی جوامع انسانی پرداخت و تلاش کرد برای این رفتار یک مدل بسازد. گرچه مدلی که او ارائه کرد در مقایسه با مدلسازی های امروزی، ممکن است حتی بچگانه به نظر برسد، لیکن او بود که راه را برای رسیدن به پیشرفت های امروز شروع کرد. متن زیر که در آن به بخشی از مدل اسمیت برای فهم رفتار اقتصادی انسان پرداخته شده، مربوط به همین کتاب است:
He generally, indeed, neither intends to promote the public interest, nor knows how much he is promoting it. By preferring the support of domestic to that of foreign industry, he intends only his own security; and by directing that industry in such a manner as its produce may be of the greatest value, he intends only his own gain, and he is in this, as in many other cases, led by an invisible hand to promote an end which was no part of his intention. Nor is it always the worse for the society that it was no part of it. By pursuing his own interest he frequently promotes that of the society more effectually than when he really intends to promote it. I have never known much good done by those who affected to trade for the public good. It is an affectation, indeed, not very common among merchants, and very few words need be employed in dissuading them from it.
اما اقتصاد کلان به معنای اینکه رفتار کل جامعه را مانند یک شرکت یا موجودیتی مثل آن ببینیم و هزینه ها، مصارف و درآمدهای آن را برشماریم، ثبت کنیم و آن را تحلیل کنیم، 150 سال بعدتر در دهه 1930 به طور جدی مطرح شد.
در این دهه در ایالات متحده، بازار بورس که در کل دهه 20 در حال رشد بود و حباب قابل توجهی هم در قیمت های سهام آن ایجاد شده بود، فروریخت و ایالات متحده و به تبع آن بقیه دنیا دچار یک رکود عمیق شدند که به «رکود بزرگ» یا «Great Depression » معروف شد. این رکود بدترین رکودی بود که دنیای صنعتی به خود دیده بود.
در نتیجه این رکود، نرخ بیکاری به بالاتر از 20 درصد رسید. افراد زیادی بی خانمان شدند و حتی از گرسنگی جان دادند. در همین زمان بود که سیاست مداران، روشهای متفاوتی را برای خروج از رکود آزمودند. برای اولین بار پس از آدام اسمیت، کاستی های مکانیزم اقتصاد بازار و دست پنهان آن، در این مقیاس مشخص شد. اساساً مفهوم دخالت گسترده دولت در اقتصاد برای جلوگیری از «شکست بازار» در همین دوره طرح شد.
معروف است که اندرو ملون، وزیر خزانه داری ایالات متحده در سال 1929 اعتقادی راسخ به سازوکار بازار داشت و حاضر نشد برای کنترل رکود کاری انجام دهد. (نام ملون به دلیل بنیادی که به نام وی ایجاد شده بود، هنوز هم در کنار نام کارنگی بر روی مراکز مختلفی به عنوان «کارنگی-ملون» باقی مانده است.) و این اعتقاد راسخ او برای رئیس جمهور وقت، هربرت هوور و حزب جمهوری خواه هزینه زیادی داشت. آنها نه تنها انتخابات 1932 را باختند و بلکه 3 انتخابات ریاست جهموری بعدی را نیز به حزب دموکرات و آقای فرانکلین.د.روزولت واگذار کردند تا او تبدیل به تنها فردی شود که 4 دوره به ریاست جمهوری انتخاب شده است (گرچه دور چهارم آن بیش از چند ماه به طول نیانجامید و وی فوت کرد)
جالب است بدانید یکی از اولین نمونه های شکست سیاست حمایت تعرفه ای از صنایع داخلی در همین دوره آقای ملون روی داد. سیاستی که توسط چند نماینده کنگره پیگیری و تصویب شد و به خصوص به نام یک سناتور و یک عضو مجلس نمایندگان آمریکا به تعرفه های هاولی-اسموت معروف شد. گویا این عزیزان وقتی بی عملی دولت را دیده بودند، آن رگشان بیرون زده بود و خواستند عمل انقلابی انجام دهند که دست بر قضا نتایج خوبی برای اقتصاد ایالات متحده و جهان نداشت.
روزولت، بزرگترین مداخله گر دولتی در اقتصاد
آقای روزولت به همراه تیم اقتصادی اش، اقدامات گسترده ای برای مقابله با رکود و اثرات آن آغاز کرد. اولین سیستم تامین اجتماعی فراگیر، حمایتهای مسکن از قشر ضعیف، مقررات نظارت بر بازار بورس و نهاد SEC که وظیفه این نظارت را دارد، برنامه food stamp که برای افراد بی خنمان غذای رایگان فراهم می کرد، اداره فعالیت های عمومی و چندین قانون و نهاد دیگر توسط این تیم و در همین سالها ایجاد شدند. برنامه ای نیز به عنوان مشارکت عمومی مردم برای تکمیل زیرساخت های کشور با بودجه دولتی تعریف شد که شباهت زیادی با برنامه «جهاد سازندگی» و قبل از آن «سپاه ترویج و آبادانی» در ایران داشت. کل این اقدامات و نهادسازی ها با عنوان The New Deal به مردم آمریکا معرفی شد.
همان طور که گفتیم پیش از این تجربه، نمونه ای از دخالت این چنین گسترده یک دولت مدرن در اقتصاد وجود نداشت. البته در مورد نتایج این مداخلات بحث و اختلاف نظر همچنان وجود دارد. ولی تقریباًٌ همه موافقند که آن چیزی که در نهایت مهر پایان بر رکود زد، شروع جنگ جهانی دوم بود.
تئوری مقدم است یا عمل؟
برخی معتقدند تئوری بر عمل مقدم است، یعنی باید ابتدا در یک حوزه یک تئوری به وجود آید و سپس آن تئوری به مرحله عمل در آید. با این حال در بسیاری موارد از جمله اقتصاد کلان که مورد بحث ماست، این قاعده صدق نمی کند (برای نمونه ابتدا دیگ بخار ساخته شد و موتورهای بخار به راه افتادند، سپس قوانین ترمودینامیک صورت بندی شد). در واقع پس از این رکود، شروع این اقدامات و اثرات آن بر رکود بود که آقای «جان مِینارد کینز» انگلیسی در سال 1936 و در کتابی با عنوان «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» اولین نظریه اقتصاد کلان را ارائه داد. شاید برایتان جالب باشد که آقای کینز نماینده بریتانیا در مذاکرات برتون وودز بود که منجر به پذیرش دلار ایالات متحده به عنوان پشتوانه پولی کشورها شد. آقای کینز مخالف سرسخت این کار بود.
از آن زمان سه متغیر اصلی تولید ناخالص داخلی (GDP)، نرخ بیکاری و نرخ تورم به عنوان مهمترین شاخص های کلان در اقتصاد مورد توجه دولت ها قرار گرفت. بد نیست بدانید که بعدتر شاخص برابری (توزیع درآمد) نیز به اینها افزوده شد.
اقتصاد کلان، نگاهی از بالا و بدون جزئیات به یک سیستم اقتصادی دارد و برای مدلسازی کل اقتصاد کل بنگاه ها را یک عامل و کل خانوارها را یک عامل در نظر میگیرد. با اینکه هر دوی این عوامل در درون خود تنوع بسیار زیادی دارند و به دسته های متفاوتی تقسیم می شوند، با این حال این نگاه، همان طور که از اسمش پیداست بسیار کلان است و به جزئیات کاری ندارد.
اقتصاد کلان با در نظر گرفتن سیستم اقتصادی کل جامعه به مثابه یک شرکت بزرگ، یک سیستم حسابداری کلان برای آن ایجاد کرد که ورودی ها، خروجی ها و اجزای فرآیند را اندازه گیری می کند و بر اساس آن مدلهایی برای پیش بینی ارائه می نماید.
در طول دهه های پس از آن تا پایان قرن بیستم، این علم تکامل قابل توجهی یافت و نظرات کلیدی دیگری نیز به آن اضافه شد. از جمله نظریه پولی میلتون فریدمن اقتصاد دان سرشناس آمریکایی که بدیلی برای نظریه کینز ارائه کرد.
در مقالات بعدی به تدریج به این نظریات و مفاهیم آنها به طور مفصل خواهیم پرداخت.
- علی
- مهر 28, 1401
- 221 بازدید