کسانی که در بازار فارکس فعالیت می کنند حتماً شنیده اند که روزانه معادل بین 5 تا 8 تریلیون دلار در این بازار معامله می شود. اما این معاملات سنگین را چه کسانی انجام می دهند؟ و سوال مهمتر اینکه ما، تریدرهای خرد، در بین نهنگ های عظیم چه نقشی داریم؟

می توان نقش آفرینان این بازار را به دو دسته کلی تقسیم می کنند:

سمت فروش (Sell Side): شامل بانک های بسیار بزرگ که معاملات فارکس می کنند می شود. مانند سیتی گروپ (Citigroup)، دویچه بانک (Deutche Bank) و یو.بی.اس (UBS)

سمت خرید (Buy Side): مشتریانی که از این بانکها برای انجام تراکنش های ارزی خود یا خرید مشتقات این بازار، استفاده می کنند. سمت خرید را می توان به نوبه خود در چند دسته دید:

Corporate accounts: اکانت های شرکتی مربوط به شرکتهای بزرگ و بین المللی هستند که برای انجام معاملات خود به تبادل ارز نیاز دارند. برای مثال یک شرکت اروپایی که شعبه فروشی در استرالیا دارد طبیعتاً درآمدهای آن شعبه به دلار استرالیاست. امّا خط تولید در اروپاست و دستمزد کارگران باید به یورو پرداخت شود. بنابراین این شرکت نیاز به بازار FX دارد تا درآمد خود را به یورو تبدیل و دستمزدها را بپردازد. همچنین شرکتها برای سرمایه گذاری/سرمایه پذیری یا خرید دارایی های خارجی (مثل سهام، اوراق قرضه، ملک) نیز به همین عملیات نیاز دارند.

یک کاربرد دیگر بازار FX برای شرکت ها، که معمولا با خرید اوراق مشتقه بازار ارز انجام میشود، Hedge یا پوشش ریسک است. برای نمونه همین شرکت اروپایی مثال قبل در نظر دارد بخشی از درآمد خود را ذخیره کند تا در پایان سال یک وام را تسویه نماید.

Real money accounts: اکانتهای پول واقعی از صندوق های سرمایه گذاری تشکیل می شود که توسط بیمه ها، صندوقهای بازنشستگی و دیگر سرمایه گزارهای سازمانی اداره می شود.دلیل اینکه به آن اکانت «پول واقعی» می گویند اینست که در استفاده از اهرم (Leverage) در مشتقات، محدودیتهای زیادی دارند و این موضوع آنها را از Leveraged accounts متمایز می کند.

Leveraged accounts:این دسته معمولا به عنوان معامله گران حرفه ای بازار تلقی می شوند که به قصد کسب سود از نوسانات، معامله می کنند. اینها شامل Hedge fund ها، الگوریتمهای معامله با سرعت بالا، معامله گران کامودیتی ها، شرکتهای اداره سرمایه شخصی یا میزهای معاملاتی در بانکها (با پول خود بانک) می شوند. این دسته بخش قابل توجه و رو بهرشدی از این بازار دارند. الگوریتمها هم همان طور که گفته شد در این دسته هستند که بر اساس استراتژی های مختلف کوتاه مدت (میانگین متحرک، فیبوناجی و …) کار می کنند و برخی از آنها معاملاتی در حد میلی ثانیه انجام میدهند. برخی نیز استراتژی های بلندمدت مانند چرخه های بازار را استفاده می کنند. 

Retail accounts: بهترین نمونه اکانت ها خرد (یا خرده پا) مانند یک کیوسک خرید و فروش ارز در یک فرودگاه است که معاملات خرد انجام میدهد. البته با توسعه ابزارهای فناوری اطلاعات موانع ورود به این بازار بسیار کم شده است. از همین رو، بسیاری از هج فاندهای کوچک و حتی اشخاص وارد این بازار شده اند. همچنین خانوارها هم برای تبدیل پس انداز خود به ارز، در این بازار فعال هستند. معامله گران فردی بازار فارکس که ما را نیز شامل می شود نیز در این دسته جای میگیرند. 

Governments:دولت ها و نهادهای عمومی برای مقاصد مختلف از تامین هزینه های سفارتخانه اش در کشوری دیگر، تا خریدهای بزرگ تجهیزات نظامی به بازار FX نیاز پیدا میکنند.

Central Banks: بانکهای مرکزی کشورها به منظور تغییر مقدار یا روند قیمتی ارز آن کشور در بازار ارز مداخله می کنند. ممکن است بانک مرکزی تشخیص دهد که نرخ ازر کشور زیادی ضعیف شده و  از حالت تعادلی فاصله گرفته است. (که ممکن است به خاطر Speculative attack باشد). برعکس آن ممکن است برآورد کند که ارز کشور بیش از حد قوی شده است و رقابت پذیری صادراتی صنایع کشور را کاهش داده است. 

بانک مرکزی علاوه بر این برای حفظ و افزایش ذخایر ارزی کشور نیز در بازار FX فعال هستند. در این حالت بسیار شبیه real money account می شود، البته با احتیاط بسیار بیشتر. در جدول زیر وضعیت ترکیب ذخایر ارزی جهانی  نشان داده شده است. 

Sovereign wealth funds: صندوق ثروت ملی (در ایران صندوق توسعه ملی) در برخی کشورها که مازاد صادراتی زیادی دارند (مثل چین و کشورهای نفتی) تاسیس شده اند تا این مازاد را برای مقاصد سرمایه گذاری استفاده کنند (به جای استفاده به عنوان ذخیره ارزی یا پایه پولی) این صندوق ها بسیار مشابه real money ها هستند. البته آنها گاهاً استراتژی های پرریسک هم به کار می برند. ولی به طور عمده این سرمایه گذاری ها در جهت اهداف سیاست گذاری دولت صاحب صندوق است. (مثلا در مورد چین سرمایه گذاری در بنادر و راههای کشورهای در حال توسعه برای کمک به طرح عظیم کمربند و جاده دولت چین یا سرمایه گذاری در آفریقا و آمریکای جنوبی برای کسب نفوذ بین المللی)

در مورد دسته دوم (Sell side) قابل ذکر است که عمده گردشها توسط چند بانک اصلی شامل سیتی گروپ (Citigroup)، دویچه بانک (Deutche Bank)، یو.بی.اس (UBS) و اچ.اس.بی.سی (HSBC) صورت میگیرد و سایر بانکها در لایه دوم عملیات FX قرار می گیرند و تراکنش های مشتریان خود را از طریق بانکهای لایه اول انجام می دهند.

معاملات فارکس که ما از طریق بروکر انجام میدهیم، کجای این بازی هستند؟

معاملاتی که افراد حقیقی با سرمایه بسیار کم در بازار فارکس انجام می دهند، در لایه های عقب تری از بازار قرار میگیرند. به این صورت که معمولاً بروکرها از طریق بانکهای لایه دوم یا Liquidity provider(LP) ها که خودشان به بانکهای لایه دوم (یا گاهاً اول) متصل هستند، اوردرهای مشتریانشان را به بازار اصلی می رسانند. البته این ساختار بسیار به نوع و اندازه بروکر بستگی دارد. برای مثال بانکهایی که خودشان بروکر هم هستند، طبیعتا مستقیما می توانند با لایه اول کارکنند. بروکرهای بسیار بزرگ نیز ارتباطات اختصاصی خودشان را می سازند. اما بروکرهای کوچک،  مخصوصاً آنهایی که آف شور (Offshore) هستند (از جمله آنهایی که به ایران سرویس می دهند)، با لایه های واسطه بیشتری به بازار متصل می شوند. همچنین بر اساس اینکه بروکر از نوع مارکت میکر (Market maker) یا از نوع ای.سی.ان (ECN) باشد، نحوه تبادل آن بروکر با ساختار جهانی بازار FX متفاوت است. (در اینجا در مورد تفاوت مارکت میکر (Market maker) و ای.سی.ان (ECN) بیشتر بخوانید)

در جایی که بروکر شما مارکت میکر باشد، در بسیاری موارد، خود بروکر اوردر شما را اجرا می کند و اساساً آن را به بازار اصلی و بانکها نمی فرستد. در واقع شما دارید با خود بروکر معامله میکنید (در این حالت دیگر نباید به آن بروکر گفت، چون بروکر فقط واسطه و کارگزار است). بروکر روی باخت شما شرط بسته است و از آنجا که ضرر شما سود بروکر خواهد بو، امکان بروز تعارض منافعِ بروکر با شما هم وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *